یک حکایت زیبا و منحصر به فرد كه فرق عشق و ازدواج را با مثالي زيبا روشن ميكند | فرق عشق
نوشته شده توسط : محمد حسن

شاگردی از استادش پرسید: عشق چست ؟

استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد

داشته باش كه نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی...

شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.

استاد پرسید: چه آوردی ؟

با حسرت جواب داد:هیچ! هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم و به

امید پیداكردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم.

استاد گفت: عشق یعنی همین...!

شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست ؟

استاد به سخن آمد كه : به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور اما به یاد داشته باش

كه باز هم نمی توانی به عقب برگردی...

شاگرد رفت و پس از مدت كوتاهی با درختی برگشت .

استاد پرسید كه شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و اولین

درخت بلندی را كه دیدم، انتخاب كردم. ترسیدم كه اگر جلو بروم، باز هم دست خالی

 برگردم .

استاد باز گفت: ازدواج هم یعنی همین...!

و این است فرق عشق و ازدواج




:: بازدید از این مطلب : 693
|
امتیاز مطلب : 97
|
تعداد امتیازدهندگان : 26
|
مجموع امتیاز : 26
تاریخ انتشار : 22 / 2 / 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/commenting/avatars/avatar06.jpg
سهیل در تاریخ : 1390/10/2/5 - - گفته است :
سهیلم اگه میشه یبار دیگه برام ایمیلتو بفرست اخه بچه ها پاکش کردن مرسی

/commenting/avatars/avatar16.jpg
سهیل در تاریخ : 1390/10/2/5 - - گفته است :
سلام سعیده جان من از وب سایت شما بسیار خوشم اومد امیدوارم تو تمام مراحل زندگیت موفق باشی .اگر خواستی برام ایمیل بذار مرسی

/commenting/avatars/avatar17.jpg
سعیده در تاریخ : 1390/7/14/4 - - گفته است :
خیلی جالب بود من همیشه این سوال رو از خودم میپرسیدم و الان به جواب رسیدم


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: